قدر به تو خدمت کرده ام ای ایمان , ای ایمان !
گر چه کرامتها و سخاوت های شگفت تو کمر مرا
سخت شکسته است و این همه بار منت بر دوش
هایم سنگینی می کند و گردنم را خم کرده است , چنانکه یارای آن
را که در روی تو راست بنگرم و در چشم تو آزاد بیا
ویزم ندارم . اما کار مرا تصدیق کن برادر , انصافم ده که صعب تر بود !
من زنده ماندن را انتخاب کردم درست در آن حال که مردن آسانتر از ماندن بود !